سرمایش تبخیری
قدمت زیادی دارد. قبل از ورود سیستمهای تهویه مطبوع، سرمایش تبخیری، متد موثری
برای خنک کردن یک خانه به شمار میرفت. در آب و هوای خشک، سرمایش تبخیری، همواره
منسوب به کولر آبی است که برای خنک کردن خانهها به صورت ارزان قابل استفاده میباشد.
اساس کار در کولرهای آبی سرمایش تبخیری مستقیم است در این فرایند رطوبت به هوا
اضافه میشود یک کولر آبی شامل بدنه ، فن ،درپوشها، پمپ گردش آب، مخزن آب، شیر
شناور، خطوط توزیع آب و موتور الکتریکی است. سیستم کار کولرهای آبی بدین گونه است
که آب موجود در مخزن توسط پمپ آب بر روی درپوشها ریخته میشود الکتروموتور توسط
تسمه فن را به چرخش در میآورد با چرخش فن هوا از فضای بیرون به داخل محفظه کولر
کشیده میشود و با عبور از سطح پوشالهای خیس، رطوبت هوا افزایش پیدا کرده و دمای
آن نیز کاهش پیدا میکند.
با توجه به تولید کولر آبی در داخل کشور و نیز استفاده از این وسیله برای خنک کردن
منازل یک وسیله خنک کننده ملی شناخته شده است و بیش از 70% اقلیم جغرافیایی کشور
به آن نیاز دارد .
برای سرمایش ساختمانهای مسکونی و تجاری سه روش کلی مورد استفاده قرار میگیرد. روش اول استفاده از یک سیکل تبرید تراکمی و روش دوم استفاده از یک سیکل جذبی است. روش دیگر برای تولید سرمایش استفاده از قابلیت هوای کم رطوبت به منظور تبخیر آب در یک فرایند آدیاباتیک میباشد که در نتیجه دمای حباب خشک هوا در طی فرایند افت میکند به چنین فرایندی سرمایش هوا بوسیله تبخیر آب گفته میشود این روش برای مناطق خشک کاربرد دارد. بسیاری از ساختمانهای مناطق بیابانی بار سرمایش محسوس خود را با استفاده از روش سرمایش تبخیری تأمین میکنند که نسبت به سایر روشها مقرون به صرفه میباشد . در ادامه ابتدا به توضیح خلاصه سیکلهای جذبی و تراکمی پرداخته و در نهایت به توضیح سرمایش تبخیری و تجهیزات آن میپردازیم.
مهمترین عامل
برای نشان دادن نحوه این عملکرد سیکل، ضریب عملکرد ( c.o.p)
میباشد که برای سیکل ایدهآل عبارت است از :
1 _ 2 _ سیکل جذبی
با استفاده از سرمایش جذبی انرژی
قابل توجه ورودی به کمپرسور در سیکل تراکمی با مقدار کمی انرژی ورودی پمپ و افزودن
حرارت جایگزین میشود و کار مکانیکی بطور قابل ملاحظهای کاهش مییابد این روش بخصوص
زمانی به صرفه است که یک منبع تولید حرارت با دمای بین 100 _ 200 درجه سانتیگراد وجود
دارد.
دو نوع متعارف جذب کننده برد در این سیکل، لیتیم بروماید و محلول آمونیاک در آب میباشد
در اولی سیال مبرد عبارتست از بخار آب کمفشار و در دومی آمونیاک .
سیستم
لیتیم بروماید سادهتر است چرا که در این سیستم جدایی کامل مبرد و جاذب لزومی ندارد
با این وجود این سیستم دو شکل دارد، دمای اواپراتور نباید کمتر از 5 درجه
سانتیگراد باشد و بعلاوه ژنراتور باید در دمای به اندازه کافی بالا کار کند تا از
بلوری شدن نمکهای لیتیم بروماید جلوگیری کند. نحوه عملکرد این سیستم هم بوسیله
ضریب عملکرد صورت میگیرد. ضریب عملکرد
این سیستمها بین 5/0 تا 2/1 میباشد.
سیستمهای جذبی آمونیاک قدیمیتراند اما امروزه
نسبت به سیستمهای لیتیم بروماید کمتر استفاده میشوند. این سیستمها دارای این مزیت
هستند که اواپراتور در فشار بزرگتر از فشارمحیط کار میکند و اواپراتور میتواند در
دمای کمتر از دمای نظیر برای سیکل لیتیم بروماید کار کند. اما در عوض اجزای اضافی
برای سیکل آمونیاک مورد نیاز است ضرایب عملکرد این در سیستم تقریباٌ یکی است.
1 _ 3 _ چیلرها
یک چیلر مجموعهای از دستگاهاست که برای تهیه آب سرد به منظور سرمایش فضای موجود در
ساختمان بکار میرود دستگاههای تشکیل دهندة یک چیلر با توجه به نوع سیکل مورد
استفاده متفاوت خواهند بود ولی مینیمم تجهیزات لازم عبارتند از: یک اپراتور،
کندانسور، یک وسیله انبساطی و یک کمپرسور برای سیکل تراکمی و سیستم پمپ، ژنراتور،
جذب کننده برای سیکلهای جذبی.
تجهیزات سرمایش تبخیری هوا را به دو گروه مستقیم و غیر مستقیم میتوان تقسیم کرد در سرمایش تبخیری از طریق کم کردن درجه حرارت حباب خشک هوا، شرایط محیطی مناسبتری برای زندگی تأمین میگردد همچنین در سرمایش تبخیری با کنترل کردن درجه حرارت حباب خشک و یا رطوبت نسبی میتوان تولید حبوبات یا محصولات صنعتی را بهبود بخشید. عملکرد سرمایش تبخیری مستیماٌ به شرایط اقلیمی وابسته است.
فرایند سرمایش تبخیری مستقیم ، یک فرایند تبادل حرارت آدیاباتیک است حرارت از هوا به آب انتقال مییابد و آب تبخیر میگردد. به این ترتیب درجه حرارت حباب خشک هوا کاهش خواهد یافت و سرمایش محسوس انجام میشود تجهیزاتی که در آنها با تبخیر مستقیم آب درداخل جریان هوا سرمایش ایجاد میشود چندین نوع هستند این گونهها عبارتند از:
(1) کولرهای تبخیری
(2) هوا شورهای دارای بستر مرطوب و هواشورهای با پاشش آب
(3) واحدهایی که در آنها بر روی کوپل آب پاشیده میشود.
(4) رطوبت زنها
در سیستمهای غیر مستقیم هوا در یک مبدل حرارتی که جریان هوای ثانویه از آن میگذرد، سرد میشود هوای ثانویه را نیز میتوان مستقیماٌ به روش تبخیری و یا توسط آبی که به روش تبخیری خنک شده است سرد کرد. در زمانهای گذشته، تجهیزات سرمایش تبخیری غیر مستقیم خیلی گران بودند ولی افزایش قیمت انرژی، لزوم کنترل کیفیت هوای داخل و مشکلات زیست محیطی مربوط به کلروفلور و کربنها موجب گردیده است که در استفاده از سیستمهای سرمایش تبخیری مستقیم و غیر مستقیم تجدید نظر شود.
۳ـکندانسور استاتیک(بدون فن) static wire tube
یکی از ساده ترین انواع کندانسور می باشد که با جریان طبیعی هوا کار می کند. در این نوع کندانسور جابجائی آزاد هوا موجب میعان گاز مبرد می شود.از این نوع کندانسورها معمولا در یخچالهای خانگی و آبسازهای دو قلو استفاده می شود.
۴ـ کندانسور تبخیری(آب و هوا) Evaporative condenserدر این نوع کندانسور عامل خنک کننده گاز داخل لوله ها آب می باشدو فرق آن با سیستم آبی این است که لوله های کندانسور بصورت تک لوله ای داخل برج خنک کن نصب شده است.قابل ذکر است این سیستم آلودگی آب بسیار زیادی دارد و در سیستم آمونیاک از این روش استفاده می شود.
پمپ های گریز از مرکز از سه بخش اصلی تشکیل شده است که هر یک به قطعات دیگر تقسیم می گردد. در مطالب زیر ساختمان یک پمپ گریز از مرکز شرح داده شده است. که توسط دو نفر از اعضای سایت گردآوری شده است.
اجزا اصلی و ساختمان مکانیکی:
1- محرک 2- محفظه آب بندی 3 – پوسته
در نصب پمپها باید همواره سعی نمود پمپ را پائین تر از سطح منبع مکش قرار داده تا فشار مکش مثبت ایجاد گردد، و در صورتیکه این امر در بعضی از شبکه های آبرسانی مقدور نباشد، تا آنجائیکه وضع ایستگاههای پمپاژ اجازه می دهد باید سعی نمود پمپ نزدیک سطح مایع منبع مکش قرار گیرد تا اختلالات کمتری در کار پمپ ایجادگردد .
مسیر لوله کشی باید مستقیم و از ایجاد خمها و زانوها و لوازمات لوله کشی نه چندان مورد نیاز اجتناب ورزید ، بین زانوئی و محل اتصال مکش باید لوله مستقیمی بطول لااقل 5 برابر قطر مکش فاصله ایجاد نمود . چرا که در غیراینصورت فشار مکش نامتعادلی ایجاد شده و یکطرف چشمه پروانه و محفظه مکش پر تر از طرف دیگر گردیده و تلفات هیدرولیکی پمپ زیاد و راندمان پمپ کم می گردد .
باید قطر لوله مکش یک نمره بیشتر از قطر مجرای رانش بوده و عمق مکش بین 5/4 تا 6 متر باشد ، لوله مکش باید کاملاً آب بندی بوده و از محبوس نمودن هوا در لوله مکش اجتناب ورزید ، در قسمت اعظم لوله ورودی پمپ ، فشار هوا کمتر از فشار جو بوده و برای مطمئن شدن از آب بندی لوله ورودی بعد از کارگذاری ، یک شعله به قسمتهای اتصالی نزدیک می کنند در صورتیکه درزی موجود باشد شعله بطرف لوله کشیده می شود لوله مکش باید 1 تا 2 متر پائین تر از حداقل سطح آب چاه باشد تا هوا وارد پمپ نگردد در قسمت رانش پمپ شیر یک طرفه جهت جلوگیری از حرکت معکوس آب و شیر تنظیم جهت کم و زیاد نمودن آب تعبیه نموده با صدمه ای به پمپ وارد نگردد.
جهت نصب پمپها اصولاً یک شاسی محکم برای موتور و پمپ درنظر گرفته و از ایجاد نامیزانی که سبب فرسوده شدن بوشهای اتصال و یاتاقانها و احتمالاً شکستن محور پمپ می گردد جلوگیری می شود همواره باید سعی نمود محور پمپها باموتور محرک آن در کارخانه میزان شود که این میزان نباید در اتصال و نصب پمپ بهم بخورد.
معمولاً صفحه ای به ضخامت 5/2تا 4 سانتیمتر بین صفحه زبری پمپ و سطح بالائی فنداسیون در نظر گرفته می شود که با ملات سیمان پوشیده شده تا ناصافیهای بالائی فونداسیون اصلاح و حرکت جانبی صفحه زبری پمپ کم شود
در مسیر رانش پمپ ، یک شیر دروازه ای و یک سوپاپ کنترل قرار می دهند ، کار این سوپاپ حفظ پمپ در مقابل فشارهای اضافی وارد بر پمپ است.
سوپاپ انتهای لوله مکش باید لااقل 5/1 متر از سطح مایع مکش پائین تر بوده و پمپ نیز باید به سطح منبع مکش نزدیک باشد .
پمپ و موتور را باید روی فونداسیون محکمی نگهداشت تا تنظیم آن خراب نگردد در غیر اینصورت بوشهای اتصال محور پمپ و موتور نیز یاتاقانهای آن خراب و سبب شکستگی محور می گردد .
محل استقرار پمپاژ آب برحسب شرائط محل متغیر بوده و اغلب در محل برداشت آب (چاه ، چشمه ، رودخانه) می باشد . از نظر کلی باید محل استقرار پمپ را با درنظرگرفتن خطر طغیان رودخانه و یا خطر استغراق ، قرارداده و گذشته از آن باید در مقابل خطرات ناشی از ریزش محل و رطوبت نامناسب و یخبندان محافظت نمود . در داخل محوطه ایستگاه پمپاژ و در کف ساختمان آن شیب 1% منظور نمود و برای هرکدام از ماشین آلات موجود ، پی و پایه مجرائی درنظر گرفته می شود.با علم به اینکه ایستگاههای پمپاژ معمولاً در گودترین نقاط شهر واقع می شود ، باید تدابیری برای جلوگیری از خرابی تلمبه خانه ها در اثر ورود آبهای سطحی حاصل از بارندگی درنظر گرفت .
در مواردیکه محل تلمبه خانه در داخل شهراست بایدساختمان آن از نظر وضع ظاهری ، نظیر منازل مسکونی اطراف بوده و منظره ناخشایندی ایجاد نگردد.
الف- محل ایستگاه پمپاژوقتی منبع تغذیه چشمه باشد :
درصورتیکه محل برداشت آب چشمه باشد چند حالت زیر مطرح می گردد :
1- در صورتیکه ارتفاع چشمه ها از ارتفاع مخزن ذخیره بیشتر باشد آب در اثر نیروی ثقل به منبع تغذیه هدایت شده و احتیاجی به عمل پمپاژ نخوهد بود ، که در اغلب روستاهای دارای چشمه این پدیده در سهولت کار آبرسانی آن محل کمک زیادی خواهد نمود .
2- در صورتیکه فاصله بین محل برداشت آب (چشمه – چاه – رودخانه و غیره) تامخزن تغذیه زیاد نباشد ، یک حوضچه جنبی در محل برداشت آب درنظر گرفته و با ارتباط آب داخل چشمه و حوضچه فوق میتوان دبی مورد نظر را از حوضچه ، برداشت نموده و از ورود ذرات ریز و گرد و غبار به داخل تأسیسات جلوگیری نموده که بعداً آب با عمل پمپاژ به منبع توزیع ، انتقال داده خواهد شد .
3- در صورتیکه فاصله بین محل برداشت آب تا مخزن ذخیره زیاد باشد، برای جلوگیری از طولانی شدن بیمورد شبکه لوله کشی ، سعی می شود بهترین شرایط را برای حمل استقرار پمپاژ تعیین نمود.
ب – محل ایستگاه پمپاژ وقتی منبع تغذیه چاه باشد:
در صورتیکه برداشت آب از چاه باشد چند حالت زیر مطرح خواهد بود :
1- درصورتیکه برداشت آب از یک چاه منفرد مورد نظر باشد ساختمان ایستگاه پمپاژ مستقیماً روی چاه واقع شده و عمق مکش (فاصله قائم سطح آزاد آب مورد برداشت تا محور پمپ) حداکثرباید 5/4 تا 6 متر باشد.
2- در صورتیکه عمق مکش از 5/4 تا 6 متر بیشتر باشد بعلت اشکالات ناشی از عمق زیاد دو راه حل درنظر گرفته می شود :
الف- موتور را روی چاه و پمپ را روی سطح آب چاه قرار داده و توسط میله ای حرکت محور موتور را به محور پمپ انتقال می دهند .
ب – موتور و پمپ را با هم در یک پوسته فلزی آب بندی شده در داخل چاه غوطه ور می سازند.
3- در صورتیکه برداشت آب بجای یک چاه منفرد از چند چاه صورت می گیرد (که در تاسیسات آبرسانی شهرهای بزرگ به این مسئله برخورد می گردد) دو راه حل زیر نیز پیش بینی می شود :
الف- ممکن است روی هر کدام از چاهها یک پمپ ، پیش بینی نمود که خود مستقلاً مخزن اصلی را تغذیه نماید که در این حالت برای رعایت مسائل اقتصادی ، تأسیسات مربوط به فشار قوی و فشار ضعیف و تابلوهای کنترل و غیره را در یک ساختمان مشترک که محل آن به رعایت تعادل افتهای فشار در مرکز ثقل نواحی مورد نظر باشد ، قرار می دهد ، آنگاه لوله رانش هر پمپ را به یک محفظه مشترک بنام کلکتور هدایت نموده و از این کلکتور جهت تغذیه مخزن واقع در ارتفاع مناسب استفاده می شود.
ب- ممکن است تمام چاهها را تحت عملکردی پمپ قوی و یک ایستگاه واحد قرار داده و از قراردادن وسائل و ابزار آلات مکانیکی روی هر کدام از چاهها اجتناب ورزید ، در اینصورت باید مطابق شکل زیر لوله مکش تمام چاهها را با یک کلکتور بهمدیگر مرتبط ساخت .
در تمام این موارد ذکر این نکته ضروری است که اختلاف ارتفاع بین سطح آزاد آب در منبع مکش و محور ماشین با درنظرگرفتن مجموع افتهای مربوط به هر کدام از لوله ای ماشین نبایداز حد متعارف 5/4 الی 6 متر تجاوز نماید .
مزایا و معایب :
بطور کلی در شرایطی که ارتفاع سیال داخل منبع مکش تا محل پمپاژ کم باشد بین دو سیستم نامبرده بادر نظر گرفتن شرایط ذیربط و بررسی مزایا و معایب آن دو ، یکی از انتخاب و برای اینکار محاسن و معایب هر کدام سنجیده و مقایسه میگردد.
1- خرج
در سیستم دوم اگر فواصل چاهها از همدیگر زیاد باشد پمپ بسیار قوی مورد نیازبوده و خرج آن بیشتر و متعلقاب مربوطه نیز زیادتر است .
2- از نقطه نظر برداشت
در سیستم دوم که تمام چاهها تحت عملکرد یک پمپ قوی و یک دستگاه واحد قرار دارند و لوله مکش تمام چاهها با یک کلکتور بهم مرتبط است ممکن است دبی چاهها از یک محل دیگر تغییر نماید که در اینصورت برای تنظیم دبی برای هر کدام از چاهها میتوان از شیر فلکه که در ابتدای لوله مکش کار گذاشته می شود استفاده نمود، در صورتیکه در سیستم اول باید در هر یک از چاهها یک پمپ ، مختص آن چاه در نظر گرفت که این خود ، تهیه وسائل را ایجاب نموده و از نقطه نظر برداشت آب تولید اشکال خواهد نمود.
3- از نقطه نظر راندمان کار
درصورتیکه در هر دو طریقه شرایط طوری فراهم گردد که تاسیسات مربوطه با حداکثر دبی کار کند راندمان یک واحد بزرگ عمدتا بیشتر از راندمان کلی مجموعه واحدهای کوچکتر است در نتیجه از نقطه نظر راندمان روش دوم مناسبتر است .
4- از نقطه نظر بهره برداری و سرعت راه اندازی
در روش دوم که تمام چاهها تحت عملکرد یک پمپ قوی قرار دارند ، اگر لوله مکش طولانی باشد احتمال وجود خلاء در کلکتور در اوائل راه اندازی و یا راه اندازی بعد از یک توقف طولانی سبب بروز مشکلاتی شده و احتمالاً حرکت مکانیزم را مختل خواهد نمود . از طرفی در روش اول انعطاف پذیری بیشتری موجود بوده و از واحدهای کوچک ساده تر می توان استفاده نمود .
بطور خلاصه برای پیش بینی یکی از دو سیستم فوق الذکر باید شرایط مخصوص آن محل و چگونگی بهره برداری آنها و سایر عوامل کمی و کیفی مورد ارزیابی قرار گرفته و انتخاب احسن گردد.
آب موجود در چرخه بعد از
دریافت گرما در دیگ منبسط شده و حجمش افزایش مییابد. جهت جلوگیری ازخروج این حجم
اضافی از چرخه، منبعی تعبیه میشود که به آن منبع انبساط میگویند. با افزایش حجم
آب موجود در چرخه (که شامل مجموع آب موجود در دیگ، لولهها و رادیاتورها میشود)،
فشار موجود در منبع انبساط نیز افزایش مییابد و به عددی بین3-10 bar (بسته به ارتفاع بنا و نوع دیگ) میرسد که بنا به اصل ظروف
مرتبطه، این فشار به تمام آب موجود در چرخه تاسیسات اعمال میشود و باعث بالارفتن
آب از لولههای تاسیسات میگردد. به عبارتی دیگر، منبع انبساط با جمع آوری و ذخیره
حجم اضافی ناشی از انبساط حجمی آب، که بر اثر گرما بوجود آمده است، از طریق
مکانیزمهای مختلفی هد فشاری لازم برای بالا رفتن آب در لولههای تاسیسات را فراهم
کند.
نکته مهم دیگر درباره منبع
انبساط این است که چون این منبع در ارتباط مستقیم با دیگ میباشد، دمای آب موجود در
آن در حین عملکرد پایای چرخه، در حد دمای معادل با آب خروجی از دیگ است و چون منبع
انبساط در هوای آزاد نصب میگردد، میتواند انتقال حرارت بالایی با هوای سرد محیط
داشته باشد که این مبادله گرما بیش از مبادله گرمای چند رادیاتور داخل ساختمان میباشد
و بار حرارتی اضافی قابل توجهی را به دیگ تحمیل میکند. لذا عایقکاری مناسب منبع
انبساط میتواند تا حد قابل توجهی،در هزینه جاری تامین انرژی مشعل و دیگ صرفه جویی
کند که برای این عایقکاری با توجه به جنس منبع که از گالوانیزه، آلومینیوم یا
استیل باشد، ضخامتی بین 2 الی 5 سانتیمتر پیشنهاد میشود.
منبع انبساط را با توجه به مکانیزمهای افزایش فشار موجود در آن میتوان به انواع زیر تقسیم کرد:
1- منع انبساط باز(Open Expansion Tank)
این دسته از منابع انبساط در ارتفاعی بالاتر از دیگ قرارمیگیرند و حجم اضافی ناشی از انبساط، برای ورود به منابع از لوله رابط بین دیگ و منبع بالا رفته و فشاری معادل ارتفاع ستون آب بالارفته را به کل سیستم اعمال میکند.
محدوده عملکرد این منابع تا حدود 3 bar میباشد که این فشار با توجه به اختلاف ارتفاع بین دیگ و منبع انبساط قابل محاسبه و تنظیم است. اما به دلیل این که ارتفاع ستون آب بالا آمده از منبع انبساط، هد فشاری لازم برای بالارفتن آب گرم در لولههای تاسیسات را تامین میکند، منبع انبساط باز را باید همواره در ارتفاعی بالاتر از بالاترین مبادلهگر گرما نصب کرد که مطابق استانداردهای موجود، اختلاف ارتفاع بین منبع و آخرین مبادلهگر باید بیش ار 2 متر باشد.
منبع انبساط باز از طریق لوله ارتباطی که با دیگ دارد و توسط شناور موجود در آن، مقدار آب موجود در چرخه را نیز کنترل میکند، بدین ترتیب که در صورت بروز هرگونه نشتی(Leakage) در چرخه تاسیسات، حجم یا همان ارتفاع سطح آزاد آب موجود در منبع انبساط افت میکند. بر اثر این افت، شناور پلاستیکی منبع انبساط که از هوا پر شدهاست پایین آمده تا به اندازه آب خروجی از چرخه، آب شهری به سیستم اضافه گردد. با افزایش مجدد سطح آب، شناور بالا رفته و به وضعیت اولیه خود بازمیگردد و ورود آب شهری به منبع قطع میگردد. بدین ترتیب مقدار آب چرخه ثابت میماند.
حجم مورد نیاز برای منبع انبساط باز به صورت تئوری از طریق زیر قابل محاسبه است:
که در آن:
: حجم منبع انبساط
: حجم آب موجود در چرخه (شامل کل آب موجود در دیگ، لولهها و رادیاتورها)
: حجم مخصوص آب در بیشترین دمای چرخه
: حجم مخصوص آب در کمترین دمای چرخه
و K، ضریب تصحیحی میباشد که معمولا برابر 2 در نظر گرفته میشود.
برای محاسبه حجم آب موجود در چرخه، فرآیند محاسباتی نسبتا پیچیدهای را باید انجام داد. به همین دلیل روش تقریبی سادهتری با توجه به ظرفیت حرارتی دیگ در زیر ارائه میگردد.
که در آن، Q مقدار بار حرارتی با واحد و V مقدار حجم منبع انبساط با واحد Liter میباشد.
2- منبع انبساط بسته (Closed Expansion Tank)
منبع انبساط باز با وجود سادگی روش طراحی و ساخت، دارای معایبی است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
· انتقال حرارت زیاد با هوای سرد محیط
· حجم لولهکشی نسبتا بالا (بیش از ارتفاع ساختمان) جهت کارگذاری منبع
· عدم جوابگویی برای فشار های بیش از 3 bar در ساختمان های کوتاه(همانطور که می دانیم هر 10 متر بالا رفتن آب تقریبا برابر با 1 bar فشار اضافی می باشد، یک ساختمان 3 طبقه حدود 10 متر ارتفاع دارد و بیش از 3 bar فشار بر روی تاسیسات نمی توان از طریق ارتفاع اعمال کرد.)
· بروز خوردگی در حضور اکسیژن هوا و آب
برای رفع معایب فوق، از منبع انبساط بسته استفاده میکنند. در داخل منبع انبساط بسته، مخزنی پر از گازی تحت فشار و نیز قسمتی برای ورود آب وجود دارد که از طریق برقراری تعادل فشاری بین گاز تحت فشار و آب، مقدار فشار آب تعیین میشود. بدین ترتیب منبع انبساط بسته نیازی به نصب در ارتفاعی بالاتر از دیگ را ندارد و می توان آن را در موتورخانه و در نزدیکی دیگ (بر روی خروجی انبساط روی دیگ) تعبیه کرد.
منابع انبساط بسته را با توجه به مکانیزم عملکردی، نوع گاز و نوع مخزن حجم متغیر، به انواع زیر تقسیم میشوند:
2-1- منبع انبساط بسته قابل تنظیم (Adjustable Expansion Tank)
در این مدل از منابع انبساط، با کاهش و یا افزایش دما ی سیستم، آب منبسط یا منقبض شده، هوا به منبع تزریق یا از آن خارج میشود. بدین ترتیب که در ابتدا شیر الکترونیکی (Solenoid valve) خروجی هوا بسته و کمپرسور خاموش میباشد. در این حالت مقدار کمی آب در دمای پایین در منبع موجود است. بعد از گرم شدن آب، حجم آن افزایش مییابد و هوای درون منبع از طریق شیر خارج میشود. زمانیکه مقدار آب درون منبع به بیشترین حجم مجاز خود رسید، شیر خروج هوا بسته میشود و فشار ثابت میگردد و در این حالت، در صورت کاهش دما که باعث کاهش حجم آب میگردد، هوا از طریق کمپرسور به منبع تزریق میگردد تا فشار هوای درون منبع ثابت بماند.
2-2- منبع انبساط بسته دیافراگمی(Diaphragm Expansion Tank)
در این مدل از منبع انبساط، برای جبران کاهش و یا افزایش آب منبسط شده، به منبع آب تزریق شده و یا از آن خارج میگردد. در حقیقت این منبع از یک بخش حاوی هوا یا نیتروژن و یک بخش خالی تشکیل شده که بوسیله یک دیافراگم پلاستیکی انعطافپذیر از هم جدا شدهاند. بخش گازی حاوی مقدار معینی از هوا و یا نیتروژن است که در متراکمترین حالت بیشترین فشار اعمال شده به چرخه را تحمل مینماید. بخش خالی منبع نیز توسط آب منبسط شده پر میشود. این آب منبسط شده، دیافراگم حائل بین دوبخش را آنقدر به سمت بخش گازی جابجا میکند که بخش گازی به فشرده ترین حالت خود برسد که در این صورت فشار عملیاتی مورد نیاز چرخه تامین میگردد.
در این مدل از منابع انبساط بسته، تزریق و تنظیم هوا یا نیتروژن از تریق یک شیر Schrader استفاده می کنند که نحوه عملکرد آن به شکل زیر میباشد.
در منبع انبساط بسته یک کنترل کننده ارتفاع (Level Controller) آب موجود در منبع را کنترل میشود و در صورت کاهش سطح آب موجود در منبع انبساط، آب شهری توسط یک پمپ و با فشاری بیش از فشار داخل منبع، به منبع تزریق میشود.