پمپ


در نصب پمپها باید همواره سعی نمود پمپ را پائین تر از سطح منبع مکش قرار داده تا فشار مکش مثبت ایجاد گردد، و در صورتیکه این امر در بعضی از شبکه های آبرسانی مقدور نباشد، تا آنجائیکه وضع ایستگاههای پمپاژ اجازه می دهد باید سعی نمود پمپ نزدیک سطح مایع منبع مکش قرار گیرد تا اختلالات کمتری در کار پمپ ایجادگردد .

مسیر لوله کشی باید مستقیم و از ایجاد خمها و زانوها و لوازمات لوله کشی نه چندان مورد نیاز اجتناب ورزید ، بین زانوئی و محل اتصال مکش باید لوله مستقیمی بطول لااقل 5 برابر قطر مکش فاصله ایجاد نمود . چرا که در غیراینصورت فشار مکش نامتعادلی ایجاد شده و یکطرف چشمه پروانه و محفظه مکش پر تر از طرف دیگر گردیده و تلفات هیدرولیکی پمپ زیاد و راندمان پمپ کم می گردد .

باید قطر لوله مکش یک نمره بیشتر از قطر مجرای رانش بوده و عمق مکش بین 5/4 تا 6 متر باشد ، لوله مکش باید کاملاً آب بندی بوده و از محبوس نمودن هوا در لوله مکش اجتناب ورزید ، در قسمت اعظم لوله ورودی پمپ ، فشار هوا کمتر از فشار جو بوده و برای مطمئن شدن از آب بندی لوله ورودی بعد از کارگذاری ، یک شعله به قسمتهای اتصالی نزدیک می کنند در صورتیکه درزی موجود باشد شعله بطرف لوله کشیده می شود لوله مکش باید 1 تا 2 متر پائین تر از حداقل سطح آب چاه باشد تا هوا وارد پمپ نگردد در قسمت رانش پمپ شیر یک طرفه جهت جلوگیری از حرکت معکوس آب و شیر تنظیم جهت کم و زیاد نمودن آب تعبیه نموده با صدمه ای به پمپ وارد نگردد.

 

جهت نصب پمپها اصولاً یک شاسی محکم برای موتور و پمپ درنظر گرفته و از ایجاد نامیزانی که سبب فرسوده شدن بوشهای اتصال و یاتاقانها و احتمالاً شکستن محور پمپ می گردد جلوگیری می شود همواره باید سعی نمود محور پمپها باموتور محرک آن در کارخانه میزان شود که این میزان نباید در اتصال و نصب پمپ بهم بخورد.

معمولاً صفحه ای به ضخامت 5/2تا 4 سانتیمتر بین صفحه زبری پمپ و سطح بالائی فنداسیون در نظر گرفته می شود که با ملات سیمان پوشیده شده تا ناصافیهای بالائی فونداسیون اصلاح و حرکت جانبی صفحه زبری پمپ کم شود

در مسیر رانش پمپ ، یک شیر دروازه ای و یک سوپاپ کنترل قرار می دهند ، کار این سوپاپ حفظ پمپ در مقابل فشارهای اضافی وارد بر پمپ است.

سوپاپ انتهای لوله مکش باید لااقل 5/1 متر از سطح مایع مکش پائین تر بوده و پمپ نیز باید به سطح منبع مکش نزدیک باشد .

پمپ و موتور را باید روی فونداسیون محکمی نگهداشت تا تنظیم آن خراب نگردد در غیر اینصورت بوشهای اتصال محور پمپ و موتور نیز یاتاقانهای آن خراب و سبب شکستگی محور می گردد .

محل استقرار پمپاژ آب برحسب شرائط محل متغیر بوده و اغلب در محل برداشت آب            (چاه ، چشمه ، رودخانه) می باشد . از نظر کلی باید محل استقرار پمپ را با درنظرگرفتن خطر طغیان رودخانه و یا خطر استغراق ، قرارداده و گذشته از آن باید در مقابل خطرات ناشی از ریزش محل و رطوبت نامناسب و یخبندان محافظت نمود . در داخل محوطه ایستگاه پمپاژ و در کف ساختمان آن شیب 1% منظور نمود و برای هرکدام از ماشین آلات موجود ، پی و پایه مجرائی درنظر گرفته می شود.

با علم به اینکه ایستگاههای پمپاژ معمولاً در گودترین نقاط شهر واقع می شود ، باید تدابیری برای جلوگیری از خرابی تلمبه خانه ها در اثر ورود آبهای سطحی حاصل از بارندگی درنظر گرفت .

در مواردیکه محل تلمبه خانه در داخل شهراست بایدساختمان آن از نظر وضع ظاهری ، نظیر منازل مسکونی اطراف بوده و منظره ناخشایندی ایجاد نگردد.

الف- محل ایستگاه پمپاژوقتی منبع تغذیه چشمه باشد :

درصورتیکه محل برداشت آب چشمه باشد چند حالت زیر مطرح می گردد :

1- در صورتیکه ارتفاع چشمه ها از ارتفاع مخزن ذخیره بیشتر باشد آب در اثر نیروی ثقل به منبع تغذیه هدایت شده و احتیاجی به عمل پمپاژ نخوهد بود ، که در اغلب روستاهای دارای چشمه این پدیده در سهولت کار آبرسانی آن محل کمک زیادی خواهد نمود .

2- در صورتیکه فاصله بین محل برداشت آب (چشمه – چاه – رودخانه و غیره) تامخزن تغذیه زیاد نباشد ، یک حوضچه جنبی در محل برداشت آب درنظر گرفته و با ارتباط آب داخل چشمه و حوضچه فوق میتوان دبی مورد نظر را از حوضچه ، برداشت نموده و از ورود ذرات ریز و گرد و غبار به داخل تأسیسات جلوگیری نموده که بعداً آب با عمل پمپاژ به منبع توزیع ، انتقال داده خواهد شد . 

3- در صورتیکه فاصله بین محل برداشت آب تا مخزن ذخیره زیاد باشد، برای جلوگیری از طولانی شدن بیمورد شبکه لوله کشی ، سعی می شود بهترین شرایط را برای حمل استقرار پمپاژ تعیین نمود.

ب محل ایستگاه پمپاژ وقتی منبع تغذیه چاه باشد:

در صورتیکه برداشت آب از چاه باشد چند حالت زیر مطرح خواهد بود :

1- درصورتیکه برداشت آب از یک چاه منفرد مورد نظر باشد ساختمان ایستگاه پمپاژ مستقیماً روی چاه واقع شده و عمق مکش (فاصله قائم سطح آزاد آب مورد برداشت تا محور پمپ) حداکثرباید 5/4 تا 6 متر باشد.

2- در صورتیکه عمق مکش از 5/4 تا 6 متر بیشتر باشد بعلت اشکالات ناشی از عمق زیاد دو راه حل درنظر گرفته می شود :

الف- موتور را روی چاه و پمپ را روی سطح آب چاه قرار داده و توسط میله ای حرکت محور موتور را به محور پمپ انتقال می دهند .

ب – موتور و پمپ را با هم در یک پوسته فلزی آب بندی شده در داخل چاه غوطه ور می سازند.

3- در صورتیکه برداشت آب بجای یک چاه منفرد از چند چاه صورت می گیرد (که در تاسیسات آبرسانی شهرهای بزرگ به این مسئله برخورد می گردد) دو راه حل زیر نیز پیش بینی می شود :

الف- ممکن است روی هر کدام از چاهها یک پمپ ، پیش بینی نمود که خود مستقلاً مخزن اصلی را تغذیه نماید که در این حالت برای رعایت مسائل اقتصادی ، تأسیسات مربوط به فشار قوی و فشار ضعیف و تابلوهای کنترل و غیره را در یک ساختمان مشترک که محل آن به رعایت تعادل افتهای فشار در مرکز ثقل نواحی مورد نظر باشد ، قرار می دهد ، آنگاه لوله رانش هر پمپ را به یک محفظه مشترک بنام کلکتور هدایت نموده و از این کلکتور جهت تغذیه مخزن واقع در ارتفاع مناسب استفاده می شود.

ب- ممکن است تمام چاهها را تحت عملکردی پمپ قوی و یک ایستگاه واحد قرار داده و از قراردادن وسائل و ابزار آلات مکانیکی روی هر کدام از چاهها اجتناب ورزید ، در اینصورت باید مطابق شکل زیر لوله مکش تمام چاهها را با یک کلکتور بهمدیگر مرتبط ساخت .

در تمام این موارد ذکر این نکته ضروری است که اختلاف ارتفاع بین سطح آزاد آب در منبع مکش و محور ماشین با درنظرگرفتن مجموع افتهای مربوط به هر کدام از لوله ای ماشین نبایداز حد متعارف 5/4 الی 6 متر تجاوز نماید .

مزایا و معایب :

بطور کلی در شرایطی که ارتفاع سیال داخل منبع مکش تا محل پمپاژ کم باشد بین دو سیستم نامبرده بادر نظر گرفتن شرایط ذیربط و بررسی مزایا و معایب آن دو ، یکی از انتخاب و برای اینکار محاسن و معایب هر کدام سنجیده و مقایسه میگردد.

1- خرج

در سیستم دوم اگر فواصل چاهها از همدیگر زیاد باشد پمپ بسیار قوی مورد نیازبوده و خرج آن بیشتر و متعلقاب مربوطه نیز زیادتر است .

2- از نقطه نظر برداشت

در سیستم دوم که تمام چاهها تحت عملکرد یک پمپ قوی و یک دستگاه واحد قرار دارند و لوله مکش تمام چاهها با یک کلکتور بهم مرتبط است ممکن است دبی چاهها از یک محل دیگر تغییر نماید که در اینصورت برای تنظیم دبی برای هر کدام از چاهها میتوان از شیر فلکه که در ابتدای لوله مکش کار گذاشته می شود استفاده نمود، در صورتیکه در سیستم اول باید در هر یک از چاهها یک پمپ ، مختص آن چاه در نظر گرفت که این خود ، تهیه وسائل را ایجاب نموده و از نقطه نظر برداشت آب تولید اشکال خواهد نمود.

 

3- از نقطه نظر راندمان کار

درصورتیکه در هر دو طریقه شرایط طوری فراهم گردد که تاسیسات مربوطه با حداکثر دبی کار کند راندمان یک واحد بزرگ عمدتا بیشتر از راندمان کلی مجموعه واحدهای کوچکتر است در نتیجه از نقطه نظر راندمان روش دوم مناسبتر است .

4- از نقطه نظر بهره برداری و سرعت راه اندازی

در روش دوم که تمام چاهها تحت عملکرد یک پمپ قوی قرار دارند ، اگر لوله مکش طولانی باشد احتمال وجود خلاء در کلکتور در اوائل راه اندازی و یا راه اندازی بعد از یک توقف طولانی سبب بروز مشکلاتی شده و احتمالاً حرکت مکانیزم را مختل خواهد نمود . از طرفی در روش اول انعطاف پذیری بیشتری موجود بوده و از واحدهای کوچک ساده تر می توان استفاده نمود .

بطور خلاصه برای پیش بینی یکی از دو سیستم فوق الذکر باید شرایط مخصوص آن محل و چگونگی بهره برداری آنها و سایر عوامل کمی و کیفی مورد ارزیابی قرار گرفته و انتخاب احسن گردد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد